English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (868 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hereditaments U هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
patrimonies U ثروت موروثی میراث
patrimony U ثروت موروثی میراث
inheritable U میراث بردنی قابل انتقال
heredity U دارای حق موروثی انتقال موروثی
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
tandem U باقی گذاشتن دو میله که یکی پشت دیگری باشد
tandems U باقی گذاشتن دو میله که یکی پشت دیگری باشد
silver spoon U ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
to invite tenders for something U چیزی را به مناقصه گذاشتن
to advertise for bids U چیزی را به مزایده گذاشتن
to invite tenders for something U چیزی را به مزایده گذاشتن
to put something on the shelf <idiom> U چیزی را به کنار گذاشتن
to advertise for bids U چیزی را به مناقصه گذاشتن
To leave something hanging. U چیزی رابلاتکلیف گذاشتن
to put something into cold storage <idiom> U چیزی را به کنار گذاشتن
play a legal trick U کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
crutches U دوشاخه زیر چیزی گذاشتن
To give it an appearance ( a semblance ) of leagality . To ligitimize something . U کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
to weather something U چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن
crutch U دوشاخه زیر چیزی گذاشتن
To put a price on something . U روی چیزی قیمت گذاشتن
binds U به صورتی که قابل اجرا باشد
bind U به صورتی که قابل اجرا باشد
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
impact U اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
impacts U اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
to sow the seeds of something U تخم چیزی راکاشتن بنیادچیزی را گذاشتن
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
to impinge on something U تاثیر منفی روی چیزی گذاشتن
to put something at somebody's disposal U چیزی را در دسترس [اختیار] کسی گذاشتن
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
binders U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
packet U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
floating U پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
packets U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
binder U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
machines U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
primes U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
shares U حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
shared U حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
share U حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
machined U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
primed U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
prime U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
affects U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
affect U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
thumbnails U هر چیزی که باندازه ناخن باشد
thumbnail U هر چیزی که باندازه ناخن باشد
site U محلی که پایه چیزی باشد
sited U محلی که پایه چیزی باشد
sites U محلی که پایه چیزی باشد
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
convertible U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
omr U و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
physical record U بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
computer readable U آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
vanes U کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vane U کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
convertibles U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
dag U قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
contents U محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
crutch U هر عضویا چیزی که کمک ونگهدارچیزی باشد
crutches U هر عضویا چیزی که کمک ونگهدارچیزی باشد
raee show U نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
address for service of a summons [address where a summons may be served] U آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد [حقوق]
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
micro prolog U PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
reprogram U تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
planes U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
buzzes U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
planing U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
buzz U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
digitize U تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
relocatable U برنامه کامپیوتری که قابل بارشدن واجرا ازهرفضای حافظه باشد
buzzed U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
biddable U دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
let go <idiom> U به حال خود گذاشتن ،هیچ کاری درمورد چیزی انجام ندادن
fiefdom U هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
fiefdoms U هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
information U دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
preclinical U وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
ocr U طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
chips U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
chip U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
sectors U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
visualization U تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
to feel like something U احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
scrap heap policy U رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
long shot <idiom> U شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
ingrowth U رشد ازدرون چیزی که درتوی چیزدیگری روییده یا فرورفته باشد
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
adc U وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
punch U وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
current assets U پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
punched U وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punches U وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
CD quality U چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
to suggest it is appropriate to do so [matter] U پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
pixel U کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
wind aided U اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
pocket piece U سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
commodities U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
off print U چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
to rule something out U چیزی را غیر قابل دانستن
to exclude something [as something] U چیزی را غیر قابل دانستن
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
map U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
maps U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
wherewithal U چیزی که بوسیله ان عملی قابل اجراست
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
mouses U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
partition U فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
mouse U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
partitions U فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
graphics U تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
linal descent U موروثی
patrimonial U موروثی
inherited U موروثی
inheritable U موروثی
heredity U موروثی
feuded U حق موروثی
feuding U حق موروثی
feuds U حق موروثی
feud U حق موروثی
I'll take a leap of faith. U من آن را باور میکنم [می پذیرم] [چیزی نامشهود یا غیر قابل اثبات]
heirloom U صفت موروثی
heritage U سهم موروثی
heirlooms U صفت موروثی
inheritated error U خطای موروثی
inborn U موروثی جبلی
hereditament U مال موروثی
strain U حالت موروثی
principal U صفت موروثی
principals U صفت موروثی
heredity U انتقال موروثی
strains U حالت موروثی
congenital U موروثی ذاتی
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
hybrid U چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
implicit function U معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
tradition U عقیده موروثی عرف
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
DOR U سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
bequests U میراث
bequest U میراث
heritage U میراث
inheritances U میراث
legatee U میراث بر
heir U میراث بر
hereditament U میراث
legacy U میراث
legacies U میراث
inheritance U میراث
Recent search history Forum search
1frangible
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com